بهار گذشته، تیا واشنگتن، 52 ساله، مادر سه فرزند در دوبلین، کالیفرنیا، هشدار شدیدی از پزشک دریافت کرد: اگر به سرعت فشار خون بالا خود را کنترل نمی کرد، احتمالاً در اورژانس قرار می گرفت. .
او نسخه ای برای داروهای فشار خون نوشت و از او خواست که به یک مربی بهداشت نیز مراجعه کند. خانم واشنگتن با اکراه موافقت کرد.
او گفت: “من نمی خواستم بمیرم.”
در کمال تعجب، مربی سلامت می خواست در مورد علائمی بیش از علائم حیاتی صحبت کند. خانم واشنگتن متوجه شد که چگونه از پزشکان (و داروها) بیزار است. چگونه او تمایل داشت تا به نیازهای کار یا خانواده قبل از نیازهای خودش پاسخ دهد. چگونه شغل او “استرس فوق العاده ای” ایجاد کرده بود.
آنها با هم تصمیم گرفتند که خانم واشنگتن در دو کلاس هفتگی حرکت شرکت کند، مرتباً با یک پرستار معاینه شود و میوه و سبزیجات رایگان از برنامه دولتی “غذا به عنوان دارو” دریافت کند.
در پایان گفتگو با مربی بهداشت، خانم واشنگتن گفت، پیام واضح بود: «تیا، به خودت توجه کن. تو وجود داری.”
تجربه خانم واشنگتن تنها نمونهای از این است که چگونه رویهای به نام تجویز اجتماعی پس از پذیرش در بیش از 20 کشور دیگر در ایالات متحده مورد بررسی قرار گرفته است. اصطلاح “نسخه اجتماعی” برای اولین بار پس از چندین دهه در بریتانیا به اشکال مختلف رایج شد. در حالی که یک تعریف پذیرفته شده جهانی وجود ندارد، نسخه های اجتماعی معمولاً با ایجاد ارتباط بین افراد با فعالیت های غیر بالینی که به مشکلات اساسی مانند گوشه گیری، استرس اجتماعی و کمبود غذای مغذی می پردازد، بهبود سلامت و رفاه را بهبود می بخشد. نقش مهمی در تأثیرگذاری بر اینکه چه کسی و برای چه مدت خوب بماند.
برای خانم واشنگتن، که در میان هزاران بیمار است که نسخههای اجتماعی را از سازمان غیرانتفاعی Open Source Wellness دریافت کردهاند، این تجربه تحولآفرین بود. او شغلی با استرس کمتر پیدا کرد، شروع به خوردن سالمتر کرد و روشهای سادهای برای حرکت بیشتر در طول روز آموخت. حدود یک سال بعد، او توانست به طور کامل مصرف داروهای فشار خون را متوقف کند.
در جاهای دیگر ایالات متحده، برنامه های مشابهی در حال انجام است: در کلینیک کلیولند، پزشکان پیاده روی در طبیعت، داوطلبی و رقص سالنی را برای بیماران سالمند تجویز می کنند. در نیوآرک، یک ارائهدهنده بیمه با مرکز هنرهای نمایشی نیوجرسی همکاری کرده است تا کارگاههای دمیدن شیشه، کنسرت و نمایشگاههای موزه را به بیماران ارائه دهد. یک سازمان غیرانتفاعی در یوتا، بیماران سلامت روان را با باغهای محلی مرتبط میکند و به آنها کمک میکند در فعالیتهای دیگری شرکت کنند که به آنها احساس معنا میدهد. و دانشگاه ها شروع به ارجاع دانشجویان به فعالیت های هنری و فرهنگی مانند نمایش های کمدی و کنسرت به عنوان بخشی از طرح های بهداشت روانی خود کرده اند.
این رویکرد همچنین توجه تیم توسعه اجتماعی بانک فدرال رزرو نیویورک را به خود جلب کرده است، که کارشناسان را در طول سال آینده گرد هم می آورد تا در مورد چگونگی کمک به بهبود رفاه در محله های کم درآمد بحث کنند.
روند ارجاع در میان متخصصان بهداشت جامعه و مددکاران اجتماعی جدید نیست. نسخهنویسی اجتماعی با ارائه نوعی مربی مسئولیتپذیری متفاوت است، که در بریتانیا به عنوان کارگر پیوند از آن یاد میشود، که نیازها و علایق مشتریان را ارزیابی میکند و سپس آنها را به سازمانهای محلی از جمله گروههای داوطلب و مؤسسات فرهنگی مرتبط میکند.
در سالهای اخیر، سیستم مراقبتهای بهداشتی ملی انگلیس 1000 کارگر پیوندی جدید را به کار گرفته است، با این هدف که نسخههای اجتماعی را تا سال 2024 برای 900000 نفر در دسترس قرار دهد. اما چنین طرحی در ایالات متحده که از سلامت اجتماعی برخوردار نیست، اجرا میشود. به گفته کارشناسان، سیستم مراقبت بسیار پیچیده تر خواهد بود.
دانیل آیزنبرگ، استاد سیاست گذاری و مدیریت سلامت در دانشکده بهداشت عمومی فیلدینگ در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس، گفت: «دلایلی وجود دارد که در مورد اینکه این تا کجا پیش خواهد رفت، تردید وجود دارد. “سیستم مراقبت های بهداشتی ما تمایل به ایجاد تغییرات بسیار تدریجی دارد، و من فکر می کنم تمام تعصبات موجود در این سیستم به نفع مراقبت های پزشکی و مراقبت های ویژه حادتر است.”
کارشناسان می گویند اگر نسخه های اجتماعی می تواند به دور نگه داشتن افراد از اتاق اورژانس برای شکایات معمول کمک کند، که می تواند میلیاردها دلار صرفه جویی کند، این ممکن است انگیزه بیشتری برای ارائه دهندگان بیمه سلامت برای کمک به پوشش هزینه ها ایجاد کند.
Horizon Blue Cross Blue Shield، بزرگترین شرکت بیمه سلامت نیوجرسی، در مطالعهای شرکت میکند که بررسی میکند آیا یک برنامه نسخهنویسی هنری کیفیت زندگی بیماران را بهبود میبخشد و نابرابریهای سلامتی را کاهش میدهد. در ادامه مسیر، این شرکت متوجه خواهد شد که آیا نسخهها میتوانند با کاهش اتکای بیماران به ER برای نیازهای معمولی مراقبتهای بهداشتی، در هزینهها نیز صرفهجویی کنند.
در حالی که تحقیقات قبلی در مورد تجویز اجتماعی نشان میدهد که میتواند سلامت روان و کیفیت زندگی را بهبود بخشد و ممکن است مراجعه به پزشک و پذیرش در بیمارستان را کاهش دهد، بسیاری از مطالعات کوچک بودهاند و به گزارش خود بیماران وابسته بوده و بدون گروه کنترل انجام شدهاند.
جیل سونکه، مدیر تحقیقات مرکز هنرهای پزشکی دانشگاه فلوریدا، گفت: مزایای بالقوه تجویز اجتماعی را به یک موضوع بسیار داغ تبدیل کرده است. او با محققان بریتانیایی کار میکند تا همه برنامههای تجویز اجتماعی در ایالات متحده را شناسایی کند – تعداد آنها اکنون به 30 رسیده است – و بفهمد چه چیزی موثر است و چه چیزی موثر نیست.
دکتر سونکه گفت که این برنامه ها نوشدارویی نیستند، و اجرای آنها در مقیاس وسیع تر در آمریکا مشکلات زیادی دارد. به عنوان مثال، اگر نسخههای اجتماعی برای افرادی که بیمه نیستند یا تحت بیمه هستند قابل دسترسی نباشد، یا اگر مردم در مکانهایی که به آنها ارجاع میشوند احساس خوشایندی نمیکنند، «سیستم آنچه را که قصد انجام آن را دارد انجام نمیدهد». او گفت. او افزود: “این واقعاً مربوط به دسترسی همه به سلامتی و پیشگیری است.”
در ژانویه، دانشگاه استنفورد و دانشگاه راتگرز-نیوارک شروع به تجویز فعالیت های هنری و فرهنگی برای دانش آموزان به عنوان گسترش خدمات بهداشت روانی مدارس کردند. در Rutgers، دانشآموزان میتوانند از طریق مشارکت با مرکز هنرهای نمایشی نیوجرسی، بدون هیچ هزینهای در رویدادهای فرهنگی در نیوآرک شرکت کنند. در استنفورد، دانشجویان به رویدادهای پردیس مانند کنسرت، نمایشگاه های هنری یا کلاس های تخصصی ارجاع داده می شوند و نسخه ها توسط Art Pharmacy، یک استارت آپ در آتلانتا که نسخه های هنری را در جورجیا و ماساچوست نیز ارائه می دهد، مدیریت می شود.
در هر دو مدرسه، هر دانشآموزی، از جمله دانشآموزانی که مشکلات سلامت روانی ندارند، میتوانند از یک کارمند آموزش دیده درخواست ارجاع کنند. رهبران دانشجو در Rutgers نیز می توانند ارجاع دهند.
کریستی مایشا، یک دانشجوی فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد که در رشته مهندسی عمران تحصیل می کند، گفت که تصمیم گرفت شرکت کند زیرا می خواست لحظه ای از شدت برنامه تحصیلی خود فاصله بگیرد.
او گفت: «ماندن همیشه در آن فضای سر چندان سودمند نیست. بنابراین من قطعاً به دنبال چیزی بودم که به نوعی مرا از آن رها کند.»
خانم مایشا تصمیم گرفت در یک کلاس رقص بداهه که توسط یک طراح رقص رهبری می شد شرکت کند – اگرچه او با کمی ترس در آنجا حاضر شد. “من چیکار میکنم؟” وقتی کلاس شروع شد فکر کرد.
اما او از راهنمای مربی پیروی کرد و تنه و اندامها و حتی صورتش را به شکلهای جدیدی درآورد – به جای مغزش، با بدنش پیشروی کرد. او گفت که کلاس به نمادی از زندگی ساده در لحظه تبدیل شد، و او احساس کرد که از “افکار برنامه ریزی شده و از پیش تعیین شده” که اغلب او را محدود می کرد رها شده است.
او گفت: «اکنون که میدانم واقعاً زمان خوبی است، به احتمال زیاد این کار را انجام میدهم، صرف نظر از اینکه آنها آن را تجویز کنند یا نه.
صوتی تولید شده توسط کیت وینسلت.