او افزود: «جامعه در اینجا بسیار جلوتر از قانون است.»
بیش از دوجین کشور قوانینی برای کاهش مجازات ها و ارائه مراقبت های روانپزشکی برای مادرانی که کودکان زیر یک سال را می کشند، دارند. در سال 2018، ایلینویز اولین ایالت ایالات متحده بود که قانونی را تصویب کرد که بیماری پس از زایمان را به عنوان یک عامل تخفیف دهنده در صدور حکم به تصویب رساند.
خانم کلنسی به طور مکرر در شبکه های اجتماعی پست می گذاشت و ردی از عکس های خانوادگی و به روز رسانی های مربوط به سلامت روان خود را از خود به جا می گذاشت. در یکی از پستهایش، پاییز گذشته، او واکنش نامطلوبی به زولوفت، یک داروی ضدافسردگی که معمولاً تجویز میشود، توصیف کرد، که نوشته بود چنان «بیخوابی شدید» و بیاشتهایی برای او ایجاد کرده بود که مصرف آن را متوقف کرد.
آقای ردینگتون گفت، طی چهار ماه قبل از قتل، 13 داروی روانپزشکی، مجموعه ای از بنزودیازپین ها، داروهای ضد افسردگی، تثبیت کننده های خلق و خو و Ambien که به عنوان کمک خواب استفاده می شود، تجویز شده است.
او در جلسه ای در هفته گذشته گفت: “این حتی تا هفته قبل ادامه داشت، زمانی که شوهرش به دکتر رفت و از او کمک خواست و گفت: “خواهش می کنم، شما او را به یک زامبی تبدیل می کنید.” در دادگاه روز سهشنبه، او گفت که او از افسردگی پس از زایمان رنج میبرده است، «و همچنین احتمال روانپریشی پس از زایمان که تقریباً نادیده گرفته میشود».
در همین حال، دادستان ها قتل ها را طبق برنامه ریزی دقیق انجام دادند.
خانم اسپراگ با استفاده از داده های تلفن خانم کلنسی، به طور مفصل توضیح داد که خانم کلنسی بعد از ظهر 24 ژانویه را چگونه گذرانده است – با بچه هایش آدم برفی درست کرده و عکس هایی گرفته است که برای مادر و شوهرش فرستاده است. سپس، در ساعت 4:13 بعد از ظهر، او به دنبال رستورانی برای سفارش غذای بیرونبر، با استفاده از نقشههای اپل برای محاسبه مدت زمانی که طول میکشد تا رسیدن به رستوران و بازگشت به آن برود، جستجو کرد.
در ساعت 4:53، او به آقای کلنسی، که از یک دفتر خانه در زیرزمین کار میکرد، پیامک داد و از او خواست که غذا را بردارد – یک کاسه انرژی مدیترانهای برای او، گوش ماهی و ریزوتوی شکم خوک برای او. آنها یک تماس 14 ثانیه ای در ساعت 5:34 بعد از ظهر داشتند، که آقای کلنسی آن را غیرقابل توجه توصیف کرد، اگرچه “به نظر می رسید او در وسط چیزی است.”
خانم اسپراگ گفت، زمانی که آقای کلنسی به خانه بازگشت، کمی بعد از ساعت 6 بعدازظهر، او گیج شد و متوجه شد که خانه ساکت است. با گذاشتن کانتینرها و بالا رفتن از طبقه دوم، در اتاق خواب اصلی را به زور باز کرد تا خون روی زمین و یک پنجره باز پیدا شود.