آیا مدارس بیش از حد بر سلامت روان متمرکز هستند؟


در سال های اخیر، سلامت روان به یک موضوع اصلی در دوران کودکی و نوجوانی تبدیل شده است. نوجوانان تشخیص و درمان روانپزشکی خود را در TikTok و Instagram روایت می کنند. سیستم‌های مدرسه‌ای که از افزایش سطح پریشانی و خودآزاری نگران شده‌اند، در حال معرفی دوره‌های پیشگیرانه در خود تنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی هستند.

اکنون، برخی از محققان هشدار می دهند که ما در خطر زیاده روی در آن هستیم. آنها استدلال می کنند که کمپین های آگاهی از سلامت روان به برخی از جوانان کمک می کند تا اختلالاتی را شناسایی کنند که شدیداً نیاز به درمان دارند – اما تأثیر منفی بر سایرین دارند و آنها را به تفسیر بیش از حد علائم خود سوق می دهد و خود را بیش از آنچه هستند مشکل دار می بینند.

محققان به نتایج غیرمنتظره در آزمایش‌های مداخلات بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه در بریتانیا و استرالیا اشاره می‌کنند: دانش‌آموزانی که تحت آموزش اصول ذهن‌آگاهی، درمان شناختی رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند، سالم‌تر از همسالانی که شرکت نکردند ظاهر نشدند. و برخی از آنها حداقل برای مدتی وضعیت بدتری داشتند.

و تحقیقات جدید در ایالات متحده نشان می دهد که در بین جوانان، «خود برچسب زدن» به عنوان افسردگی یا اضطراب با مهارت های مقابله ای ضعیف مانند اجتناب یا نشخوار فکری مرتبط است.

در مقاله‌ای که سال گذشته منتشر شد، دو روانشناس پژوهشی در دانشگاه آکسفورد، لوسی فولکز و جک اندروز، اصطلاح «تورم شیوع» را ابداع کردند – ناشی از گزارش علائم خفیف یا گذرا به عنوان اختلالات سلامت روان – و پیشنهاد کردند که کمپین‌های آگاهی به آن کمک می کند.

دکتر فولکز، پژوهشگر Prudence Trust در بخش روانشناسی تجربی آکسفورد که نوشته است، گفت: «این پیام را ایجاد می کند که نوجوانان آسیب پذیر هستند، احتمالاً مشکلاتی دارند، و راه حل این است که آنها را به یک متخصص برون سپاری کنید. دو کتاب در مورد سلامت روان و نوجوانی.

آنها استدلال می کنند تا زمانی که تحقیقات با کیفیت بالا این اثرات منفی غیر منتظره را روشن کند، سیستم های مدرسه باید با احتیاط با مداخلات بهداشت روانی در مقیاس بزرگ پیش بروند.

دکتر فولکز گفت: «این نیست که باید به نقطه اول برگردیم، بلکه این است که باید مکث را فشار داده و مسیر را به طور بالقوه تغییر دهیم. این امکان وجود دارد که چیزی که قصد بسیار خوبی داشته باشد، کمی از بین رفته است و باید دوباره وارد شود.»

این یک دیدگاه اقلیت در میان متخصصان بهداشت روانی نوجوانان است، که اکثراً موافقند که مشکل بسیار فوری تر، عدم دسترسی به درمان است.

طبق گفته یک گروه تحقیقاتی غیرانتفاعی سلامت روان آمریکا، حدود 60 درصد از جوانان آمریکایی مبتلا به افسردگی شدید هیچ درمانی دریافت نمی کنند. در شرایط بحرانی، خانواده‌های ناامید دوباره به اتاق‌های اورژانس می‌روند، جایی که نوجوانان اغلب روزها قبل از باز شدن تخت روان‌پزشکی در آنجا می‌مانند. کارشناسان می گویند دلیل خوبی برای پذیرش یک رویکرد پیشگیرانه وجود دارد، آموزش مهارت های اساسی به دانش آموزان مدرسه که ممکن است بعداً از بحران ها جلوگیری کند.

دکتر فولکز گفت که فهمیده است که استدلال او مغایر با این اجماع است، و وقتی شروع به ارائه آن کرد، برای واکنش متقابل آماده شد. او گفت که در کمال تعجب او، بسیاری از مربیان برای ابراز موافقت بی سر و صدا دست به کار شدند.

او گفت: «قطعاً این ترس وجود دارد که کسی آن را بگوید.

در تابستان 2022، نتایج یک مطالعه برجسته در مورد آموزش تمرکز حواس در کلاس های درس بریتانیا – مانند یک بادکنک سربی – فرود آمد.

محاکمه، انعطاف پذیری من در نوجوانی، یا MYRIAD، جاه طلبانه، دقیق و گسترده بود و حدود 28000 نوجوان را طی هشت سال دنبال کردند. این تمرین با درخششی از خوش بینی راه اندازی شده بود که این عمل به ثمر نشسته و نتایج سلامت روان دانش آموزان را در سال های بعد بهبود می بخشد.

نیمی از نوجوانان توسط معلمان خود آموزش دیدند تا در 10 درس 30 تا 50 دقیقه ای توجه خود را به لحظه حال – تنفس، احساسات فیزیکی یا فعالیت های روزمره – معطوف کنند.

نتایج ناامید کننده بود. نویسندگان گزارش کردند که “هیچ پشتیبانی از فرضیه ما” مبنی بر اینکه آموزش ذهن آگاهی سلامت روان دانش آموزان را بهبود می بخشد، گزارش کردند. نویسندگان نتیجه گرفتند که در واقع، دانش آموزانی که در معرض بالاترین خطر مشکلات سلامت روان بودند، پس از دریافت آموزش، تا حدودی بدتر شدند.

اما در پایان این پروژه هشت ساله، “ذهن آگاهی در حال حاضر در بسیاری از مدارس تعبیه شده است، و در حال حاضر سازمان هایی وجود دارند که از فروش این برنامه به مدارس درآمد کسب می کنند.” دانشیار پژوهشی فوق دکتری. “و رساندن پیام علمی به بیرون بسیار دشوار است.”

ممکن است بپرسید چرا یک برنامه بهداشت روان آسیب می رساند؟

محققان در این مطالعه حدس زدند که برنامه‌های آموزشی «آگاهی به افکار ناراحت‌کننده می‌آورد» و دانش‌آموزان را تشویق می‌کند تا با احساسات تیره‌تر بنشینند، اما بدون ارائه راه‌حل، به‌ویژه برای مشکلات اجتماعی مانند نژادپرستی یا فقر. آنها همچنین دریافتند که دانش آموزان از جلسات لذت نمی برند و در خانه تمرین نمی کنند.

توضیح دیگر این است که آموزش تمرکز حواس می‌تواند «نشخوار فکری مشترک» را تشویق کند، نوعی بحث گروهی طولانی و حل‌نشده که بدون یافتن راه‌حل، مشکلات را ایجاد می‌کند.

همانطور که نتایج MYRIAD در حال تجزیه و تحلیل بود، دکتر اندروز ارزیابی مدارس آب و هوا را رهبری کرد، یک مداخله استرالیایی بر اساس اصول رفتار درمانی شناختی، که در آن دانش‌آموزان شخصیت‌های کارتونی را مشاهده کردند که نگرانی‌های مربوط به سلامت روان را دنبال می‌کردند و سپس به سوالاتی در مورد شیوه‌های بهبود سلامت روان پاسخ دادند. .

در اینجا نیز آثار منفی پیدا کرد. دانش آموزانی که این دوره را گذرانده بودند، سطوح بالاتری از علائم افسردگی و اضطراب را شش ماه و 12 ماه بعد گزارش کردند.

او گفت که به نظر می رسد نشخوار فکری در دختران بیشتر است، آنها تمایل دارند که با ناراحتی بیشتری وارد برنامه شوند و همچنین بیشتر با دوستان خود هماهنگ می شوند. او گفت: “ممکن است آنها به نوعی دور هم جمع شوند و اوضاع را برای یکدیگر بدتر کنند.”

دکتر اندروز، محقق Wellcome Trust، از آن زمان به تلاش برای بهبود مدارس آب و هوا با پرداختن به اثرات منفی پیوست. و او به این نتیجه رسیده است که مدارس باید تا زمانی که “پایه شواهد را کمی بیشتر بدانیم.” گاهی می‌گفت: «هیچ کاری نکردن بهتر از انجام کاری است».

برخی تحقیقات نشان می دهد که یکی از مشکلات آگاهی از سلامت روان این است که برچسب زدن به علائم شما ممکن است کمکی نکند.

ایزاک آهویا، کاندیدای دکترا در دانشگاه استونی بروک، اخیراً این را در مطالعه ای روی 1423 دانشجوی کالج آزمایش کرد. 22 درصد به عنوان مبتلا به افسردگی «خود برچسب زده اند» و به محققان گفته اند «من افسرده هستم» یا «من افسردگی دارم»، اما 39 درصد معیارهای تشخیصی افسردگی را داشتند.

او دریافت که دانش‌آموزانی که خود را برچسب‌گذاری می‌کنند، در مقایسه با همسالانی که علائم افسردگی مشابهی داشتند، احساس می‌کردند که کنترل کمتری بر افسردگی دارند و احتمال بیشتری برای فاجعه‌سازی دارند و کمتر به پریشانی پاسخ می‌دهند.

جسیکا ال. شلیدر، یکی از نویسندگان مطالعه خود برچسب‌گذاری، گفت که این تعجبی ندارد. او گفت، افرادی که به خود برچسب می زنند “به نظر می رسد افسردگی را یک امر اجتناب ناپذیر بیولوژیکی می دانند.” “افرادی که احساسات را انعطاف پذیر نمی بینند، آنها را ثابت و گیر افتاده و غیرقابل کنترل می بینند، کمتر با آنها کنار می آیند زیرا تلاش را فایده ای نمی بینند.”

اما دکتر شلیدر، دانشیار علوم اجتماعی پزشکی در دانشگاه نورث وسترن و مدیر آزمایشگاه سلامت روان مقیاس پذیر دانشگاه، فرضیه تورم شیوع را به عقب انداخت. او با این ادعا که دانش‌آموزان بیش از حد خودشان را تشخیص می‌دهند مخالف بود و خاطرنشان کرد که یافته‌های آقای آهویا چیز دیگری را نشان می‌دهد.

کمپین‌های آگاهی‌بخشی تأثیرات متعددی خواهند داشت و به برخی از دانش‌آموزان کمک می‌کنند و نه دیگران. و در نهایت، او استدلال کرد، اولویت برای سلامت عمومی باید دستیابی به جوانان در مضیقه ترین باشد.

او گفت: «فوریت بحران سلامت روان بسیار واضح است. «در مشارکت‌هایی که من دارم، تأکید بر بچه‌هایی است که در حال حاضر واقعاً با مشکل مواجه هستند و چیزی ندارند – ما باید به آنها کمک کنیم – بیشتر از خطر احتمالی برای زیرمجموعه‌ای از بچه‌هایی که واقعاً با مشکل مواجه نیستند.»

به گفته او، شاید ما باید فراتر از «رویکرد جهانی، به سبک اجتماعات مدرسه»، به مداخلات هدفمند و با لمس سبک نگاه کنیم، که تحقیقات نشان داده است که می تواند در کاهش اضطراب و اختلالات رفتاری، به ویژه در کودکان کوچکتر مؤثر باشد.

دکتر شلیدر گفت: “خطر بیرون انداختن نوزاد با آب حمام وجود دارد.” “پاسخ نمی تواند “همه چیز را فراموش کن” باشد. باید این باشد که “این مداخله مفید نبود؟”

سایر محققان نگرانی او را تکرار کردند و به مطالعاتی اشاره کردند که نشان می دهد به طور متوسط ​​دانش آموزان از دوره های یادگیری اجتماعی و عاطفی بهره می برند.

یکی از بزرگترین، فراتحلیل 2023 از 252 برنامه کلاس درس در 53 کشور، نشان داد که دانش‌آموزانی که در آن شرکت کردند عملکرد تحصیلی بهتری داشتند، مهارت‌های اجتماعی بهتری از خود نشان دادند و سطوح پایین‌تری از ناراحتی عاطفی یا مشکلات رفتاری داشتند. به گفته محققان، در این زمینه، اثرات منفی در تعداد کمی از کارآزمایی‌ها کم به نظر می‌رسد.

دکتر اندرو جی گربر، رئیس و مدیر پزشکی سیلور هیل گفت: “ما هنوز به وضوح متوجه نشده ایم که چگونه آنها را انجام دهیم، اما نمی توانم هیچ مداخله ای مبتنی بر جمعیت را تصور کنم که این رشته در اولین بار درست انجام شود.” بیمارستان و روانپزشک کودک و نوجوان شاغل.

او افزود: «واقعاً، اگر تقریباً به هر کاری که ما در مدارس انجام می‌دهیم فکر کنید، شواهد خوبی برای کارکرد آن نداریم.» “این بدان معنا نیست که ما آن را انجام نمی دهیم. این فقط به این معنی است که ما دائماً به راه هایی برای بهبود آن فکر می کنیم.

این بحث‌ها بسیار دور از کلاس‌های درس، جایی که برنامه‌های درسی سلامت روان به طور فزاینده‌ای رایج هستند، در حال انجام است.

آلیسون کانگیسر، مشاور مدرسه ابتدایی وودزدیل در ویلینگ، وی، گفت که تمرکز در مدرسه او بر مهارت‌های اساسی مقابله است. در کلاس های ابتدایی، از دانش آموزان می پرسند: “وقتی احساسات بزرگی دارید، چه کارهایی می توانید انجام دهید تا از خود مراقبت کنید؟”

با شروع کلاس سوم، آنها مطالب پیچیده تری مانند تماشای شخصیت های کارتونی برای تشخیص استرس گذرا از شرایط مزمن مانند افسردگی به کار می گیرند. خانم کانگیسر گفت: «ما سعی نمی کنیم که آنها خودشان تشخیص بدهند. “ما می گوییم، شما چه احساسی دارید – این یکی؟ یا این یکی؟»

در ششمین نمایشگاه سالانه سلامت روان مدرسه در ماه گذشته، دانش‌آموزان وودزدیل از مغز بادی غول‌پیکری عبور کردند که لوب‌های آن به‌خوبی برچسب‌گذاری شده بود. آنها حرکات کششی یوگا انجام دادند و در مورد تنظیم احساسات خود صحبت کردند. خانم کانگیسر گفت که این رویداد دقیقاً به این دلیل ارزشمند است که جهانی است و از این رو کودکان مشکل دار مورد توجه قرار نمی گیرند.

او گفت: “نمایش سلامت روان، همه این کار را انجام می دهند.” “این “تو به آن نیاز داری، و نه” نیست. ما می خواهیم همه آن را داشته باشند، زیرا شما هرگز نمی دانید.»

تا زمانی که دانش‌آموزان به دانشگاه برسند، اطلاعات زیادی در مورد سلامت روان – از مدرسه، بلکه از رسانه‌های اجتماعی و از یکدیگر – جذب خواهند کرد.

دکتر جسیکا گلد، مدیر ارشد سلامت سیستم دانشگاه تنسی، گفت دانشجویان کالجی که او می بیند به طور قابل تشخیصی متفاوت هستند – راحت تر در مورد احساسات خود صحبت می کنند و تمایل بیشتری به آسیب پذیری دارند. آنها همچنین از اصطلاحات تشخیصی بیش از حد استفاده می کنند و این اطمینان را دارند که قضاوت روانپزشک را زیر سوال ببرند.

او گفت: «این نوعی شمشیر دو لبه است. ما می خواهیم مردم بیشتر در مورد این موضوع صحبت کنند، اما نمی خواهیم که منجر به تشخیص بیش از حد یا تشخیص نادرست یا درمان بیش از حد شود. ما می خواهیم که منجر به عادی شدن احساسات شود.»

لوسی کیم، یک دانشجوی ارشد دانشگاه ییل که برای حمایت از سلامت روان بهتر در دانشگاه لابی کرده است، فرضیه شیوع تورم را “ناامیدکننده، ناامیدکننده و بالقوه خطرناک” توصیف کرد و راه دیگری برای کاهش تجارب جوانان ارائه کرد.

خانم کیم، 23 ساله، گفت: “به عنوان یک دانشجو، نسلی از جوانان را در اطرافم می بینم که تحت تاثیر عمق و وسعت تنهایی، خستگی و سرخوردگی هستند که حکایت از کسالتی دارد که عمیق تر از فراز و نشیب های عمومی زندگی است.”

او گفت که تشخيص بيش از حد اتفاق مي‌افتد و تجليل از اختلالات سلامت روان نيز به همين صورت است. اما انگ و موانع درمان همچنان مشکل بزرگتر است. او گفت: «با اطمینان می‌توانم بگویم که هرگز نشنیده‌ام که کسی به افشاگری‌های افسردگی با این جمله که «خیلی باحال است، ای کاش من هم همین را داشتم» پاسخ دهد.