خدمات بهداشت روانی کارکنان به یک صنعت میلیارد دلاری تبدیل شده است. استخدامهای جدید، پس از یافتن سرویسهای بهداشتی و ثبتنام در طرحهای 401(k)، با مجموعهای از راهحلهای سلامت دیجیتال، سمینارهای ذهن آگاهی، کلاسهای ماساژ، کارگاههای انعطافپذیری، جلسات مربیگری و برنامههای خواب ارائه میشوند.
این برنامهها برای بخشهای آیندهنگر منابع انسانی مایه غرور است، شواهدی که نشان میدهد کارفرمایان به کارگران خود اهمیت میدهند. اما یک محقق بریتانیایی که پاسخهای نظرسنجی 46336 کارگر در شرکتهایی را که چنین برنامههایی را ارائه میدهند، تجزیه و تحلیل کرد، دریافت که افرادی که در این برنامهها شرکت میکنند، وضعیت بهتری نسبت به همکارانشان ندارند.
این مطالعه که این ماه در مجله روابط صنعتی منتشر شد، نتایج 90 مداخله مختلف را مورد توجه قرار داد و یک استثنای قابل توجه پیدا کرد: به نظر میرسد کارگرانی که فرصت انجام کارهای خیریه یا داوطلبانه را داشتند، بهزیستی را بهبود بخشیدهاند.
در میان جمعیت بزرگ این مطالعه، هیچ یک از پیشنهادات دیگر – برنامهها، مربیگری، کلاسهای آرامش، دورههای مدیریت زمان یا سلامت مالی – هیچ تأثیر مثبتی نداشت. به نظر می رسد آموزش های مربوط به تاب آوری و مدیریت استرس در واقع تأثیر منفی داشته باشد.
ویلیام جی فلمینگ، نویسنده این مطالعه و یکی از همکاران مرکز تحقیقات رفاه دانشگاه آکسفورد، گفت: «این یک یافته نسبتاً بحث برانگیز است که این برنامه های بسیار محبوب مؤثر نبودند.
تجزیه و تحلیل دکتر فلمینگ نشان می دهد که کارفرمایان نگران سلامت روانی کارگران بهتر است بر روی “عملکردهای اصلی سازمانی” مانند برنامه ها، پرداخت ها و بررسی عملکرد تمرکز کنند.
او گفت: «اگر کارمندان میخواهند به برنامههای تمرکز حواس و برنامههای خواب و برنامههای رفاهی دسترسی داشته باشند، هیچ مشکلی در آن وجود ندارد. اما اگر به طور جدی در تلاش هستید تا رفاه کارکنان را به ارمغان بیاورید، پس باید در مورد شیوه های کاری باشد.
مطالعه دکتر فلمینگ بر اساس پاسخهایی به بررسی سالمترین محل کار بریتانیا در سالهای 2017 و 2018 از کارکنان 233 سازمان است که در آن کارگران خدمات مالی و بیمه، کارگران جوان و زنان کمی بیش از حد حضور داشتند.
داده ها به جای ردیابی آنها قبل و بعد از درمان، کارگران را در یک نقطه از زمان دستگیر کردند. با استفاده از هزاران جفت همسان از یک محل کار، اقدامات رفاهی کارگرانی را که در برنامههای سلامتی شرکت کردند با همکارانشان که در برنامههای سلامتی شرکت نکردند مقایسه کرد.
دکتر فلمینگ گفت، ممکن است سوگیری در انتخاب وجود داشته باشد، زیرا کارگرانی که مثلاً در یک برنامه آموزشی تاب آوری ثبت نام می کنند، ممکن است در ابتدا از رفاه کمتری برخوردار باشند. برای پرداختن به آن، او به طور جداگانه پاسخهای کارگرانی را با سطوح بالای استرس کاری از قبل تجزیه و تحلیل کرد و آنهایی را که شرکت کردند و شرکت نکردند مقایسه کرد. اما در میان این گروه نیز، پاسخهای نظرسنجی حاکی از آن است که برنامهها هیچ سود مشخصی ندارند.
این یافتهها شیوههایی را که در بخشهای شغلی رایج شدهاند، زیر سؤال میبرند. اما محققان گفتند که جای تعجب نداشتند.
تونی دی. لامونتاگن، استاد کار، سلامت و رفاه در دانشگاه دیکین در ملبورن، گفت: «کارفرمایان میخواهند کاری را انجام دهند، اما نمیخواهند از نزدیک نگاه کنند و نحوه سازماندهی کار را تغییر دهند. استرالیا که در این مطالعه شرکت نداشت.
آقای لامونتاین گفت: مداخلات بهداشت روانی در محل کار ممکن است این پیام را ارسال کند که «اگر این برنامهها را انجام میدهید و هنوز احساس استرس میکنید، این باید خودتان باشید». “افرادی که دیدگاه انتقادی ندارند ممکن است این شکست را درونی کنند: “پس من واقعاً یک بازنده هستم.”
صنعت خدمات سلامتی شرکتی در سالهای اخیر رشد کرده است و هزاران فروشنده برای میلیاردها دلار درآمد رقابت میکنند. شرکتها در این مداخلات سرمایهگذاری میکنند به این امید که در مجموع از طریق بهبود سلامت و بهرهوری کارگران صرفهجویی کنند.
برخی تحقیقات از این انتظار حمایت می کنند. مطالعهای در سال ۲۰۲۲ روی ۱۱۳۲ کارگر در ایالات متحده که از Spring Health استفاده میکردند، پلتفرمی که کارکنان را با خدمات سلامت روان مانند درمان و مدیریت دارو مرتبط میکند، ردیابی کرد، نشان داد که ۶۹.۳ درصد از شرکتکنندگان در افسردگی خود بهبود یافتهاند. شرکت کنندگان همچنین روزهای کمتری از کار را از دست دادند و بهره وری بالاتری را گزارش کردند.
آدام چکرود، یکی از بنیانگذاران اسپرینگ هلث و استادیار روانپزشکی در دانشگاه ییل، گفت که مطالعه دکتر فلمینگ مداخلاتی را بررسی کرد که «خیلی معتبر نبودند» و چند ماه بعد بهزیستی را اندازه گرفتند. او گفت که اخراج کامل مداخلات در محل کار، خطر «پرتاب کردن نوزاد با آب حمام را به همراه دارد».
دکتر چکرود گفت: «دادههای اخیر و بسیار معتبری وجود دارد که نشان میدهد چیزهایی مانند برنامههای سلامت روان همه معیارهایی را که او ذکر میکند بهبود میبخشد. “این همان کودکی است که نباید بیرون بیاندازی.”
همچنین شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد تمرینهایی مانند تمرکز حواس میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد. مطالعات کنترل شده به طور مداوم استرس کمتر و کاهش اضطراب و افسردگی را پس از آموزش ذهن آگاهی نشان داده اند.
لاریسا بارتلت، محققی در دانشگاه تاسمانی که برنامههای تمرکز حواس را طراحی و آموزش داده است، میگوید: مزایای ضعیفی که دکتر فلمینگ یافت ممکن است منعکسکننده تغییرات در ارائهها باشد. او اضافه کرد که مداخلات «لمس سبک» مانند برنامهها معمولاً کمتر از آموزشهای فردی یا گروهی مؤثر هستند.
او گفت که مطالعه دکتر فلمینگ «بیشتر این جزئیات را از دست داده است، انواع مداخلات را به برچسبهای گسترده، مشارکت در بله/خیر، و نادیده گرفتن گزارشهای شرکتکنندگان مداخله مبنی بر اینکه احساس میکردند از برنامههایی که انجام دادهاند سود میبرند، نادیده میگیرد».
او افزود، یک حذف کلیدی، داده های طولی است که نشان می دهد آیا شرکت کنندگان در طول زمان بهبود را تجربه می کنند یا خیر. او گفت که نتیجه “منظره چشم پرنده” از رفاه شرکت کنندگان است که “روی تغییراتی که ممکن است در سطح فردی رخ دهد اسکیت می زند.”
دکتر فلمینگ گفت که از مجموعه تحقیقاتی که از اثربخشی درمانها حمایت میکنند آگاه است، اما «هیچوقت به یافتههای بسیار مثبت متقاعد نشده است»، زیرا دادهها از کارآزماییهای کنترلشده به دست میآیند که در آن درمان به خوبی اجرا میشود. ، چیزی که ممکن است در برنامه های ارائه شده توسط کارفرما وجود نداشته باشد.
دکتر دیوید کرپاز کی، رئیس تحقیقات و یادگیری کاربردی در بنیاد سلامت روان در بریتانیا، که به سازمان بهداشت جهانی و بهداشت عمومی انگلستان در مورد ابتکارات بهداشت روان مشاوره داده است، دادهها و تحلیلهای دکتر فلمینگ را «مطمئناً» توصیف کرد. قوی تر از “بیشتر تحقیقاتی که اجماع را ایجاد کرده اند که کمک به کارمندان کار می کند.”