وقتی سیاست جان ها را نجات می دهد: یک خبر خوب


در اینجا چیزی است که من اغلب درباره آن نمی نویسم: وضعیتی که در آن سیاست غیرقابل پیش بینی و به ظاهر غیرمنطقی میلیون ها فقیرترین و آسیب پذیرترین مردم روی زمین را نجات داد.

در یک پست وبلاگ اخیر، جاستین ساندفور، کارشناس ارشد مرکز توسعه جهانی، یک اندیشکده مستقر در واشنگتن دی سی، سوابق طرح اضطراری رئیس جمهور برای کمک به ایدز یا PEPFAR را بررسی کرد. این برنامه که توسط پرزیدنت جورج دبلیو بوش آغاز شد، هزینه داروهای ضد رتروویروسی را برای میلیون ها فرد مثبت HIV در جنوب صحرای آفریقا و کارائیب پرداخت کرد و اکنون به عنوان یکی از مهم ترین تلاش های کمک های خارجی در تاریخ آمریکا دیده می شود. برای سخاوت و اثربخشی آن.

راه اندازی آن به هیچ وجه در مواجهه با توصیه بسیاری از کارشناسان در آن زمان پرواز کرد.

سندفور نوشت: «عقل متعارف در اقتصاد سلامت این بود که ارسال داروهای ایدز به آفریقا هدر دادن پول است. این نبود که داروها کارساز نبودند: درمان ضد رتروویروسی به نتایج انقلابی در کنترل HIV-AIDS دست یافته بود و پتانسیل نجات جان افراد آلوده و جلوگیری از عفونت های جدید را داشت. اما این داروها بسیار گران بودند، بنابراین کارشناسان بر این باور بودند که به جای آن هزینه‌های کمکی برای پیشگیری صرف می‌شود. داده‌ها نشان می‌دهند که پولی که برای توزیع کاندوم، کمپین‌های آگاهی‌بخشی، یا آنتی‌بیوتیک‌ها برای درمان عفونت‌های باکتریایی که احتمال انتقال اچ‌آی‌وی را افزایش می‌دهند، صرف می‌شود، جان افراد بیشتری را به ازای هر دلار نجات می‌دهد.

امیلی اوستر، اقتصاددان دانشگاه براون که اکنون بیشتر به خاطر راهنمایی‌هایش برای تصمیم‌گیری والدین شهرت دارد، در مقاله‌ای که اکنون بدنام فوربس در سال 2005 با عنوان «درمان اچ‌آی‌وی سودی ندارد»، نوشت که «به همان اندازه سرد و بی‌رحمانه است. ممکن است به نظر برسد، پس از مقایسه تعداد سال‌های ذخیره شده توسط داروهای ضدرتروویروسی با سال‌های ذخیره شده توسط سایر مداخلات مانند آموزش، دریافتم که درمان روش مؤثری برای مبارزه با همه‌گیری نیست.

او، مانند بسیاری دیگر از کارشناسان اقتصادی، تصور می‌کرد که سیاست‌گذاران با دو محدودیت کار می‌کنند: یک فاجعه بهداشتی جهانی در مقیاس وسیع، و یک بودجه محدود برای رسیدگی به آن. و از آنجایی که درمان بیماران مبتلا به HIV-AIDS موجود بسیار گرانتر از پیشگیری از عفونت های جدید بود، نتیجه گیری تلخ این بود که برای نجات بیشترین زندگی ممکن، بهترین کار تمرکز بر پیشگیری است – حتی اگر این به معنای موثر باشد. اجازه دادن به افراد آلوده بمیرند

همانطور که معلوم شد، آن استدلال مبتنی بر یک فرض اشتباه بود. در واقع، دولت بوش مایل بود برای درمان پولی بیابد که در غیر این صورت هرگز برای پیشگیری هزینه نمی شد.

دولت بوش آماج لابی های سیاسی مستمر از سوی گروه های ذینفع و فعالانی مانند بونو، رهبر گروه U2، و فرانکلین گراهام، پسر کشیش بیلی گراهام بود. استدلال آنها در درجه اول اخلاقی بود، نه اقتصادی، و بر وضعیت اسفبار افرادی که نیاز به درمان داشتند تأکید داشتند. آنها استدلال می کردند که اگر داروهای ضد رتروویروسی وجود داشته باشد، این اشتباه است که ثروتمندترین کشور جهان مردم فقیر را رها کند تا بمیرند.

پس معلوم شد که سوال این بود نه فقط اینکه آیا یک دلار به بهترین شکل برای درمان یا پیشگیری هزینه شده است، اما اینکه آیا درمان یا پیشگیری از نظر سیاسی قانع‌کننده‌ترین مورد برای دلارهای بیشتری تخصیص داده شود. و در مورد این سوال آخر، درمان دست به دست شد.

بوش PEPFAR را ایجاد کرد، یک برنامه جدید چند میلیارد دلاری برای تامین مالی درمان ایدز در کشورهای فقیر. و در نهایت نه تنها جان انسان ها را نجات داد، بلکه این کار را ارزان تر از آنچه که تحلیل هزینه-فایده اولیه پیشنهاد می کرد، انجام داد. در طول این برنامه، هزینه درمان HIV به سرعت کاهش یافت – تغییری که ممکن است تا حدی به دلیل ایجاد تقاضای جدید برای داروها، به ویژه داروهای ژنریک ارزان‌تر که چند سال بعد به وجود آمد PEPFAR باشد.

وقتی از سندفور در مورد درس‌های گسترده‌تر پرسیدم، او گفت که گاهی اوقات یک راه‌حل مؤثر و آسان برای اجرا می‌تواند بهترین انتخاب باشد، حتی اگر در مواجهه با تحلیل هزینه و فایده باشد.

او گفت: «نزدیک به خانه برای من، که زیاد روی آموزش کار می‌کنم، وعده‌های غذایی مدرسه هستند، که فکر می‌کنم به خوبی نشان داده شده‌اند که مؤثر هستند». آنها به بچه ها کمک می کنند تا یاد بگیرند. آنها کمک می کنند تا بچه های بیشتری وارد مدرسه شوند. و آنها به وضوح به نتایج تغذیه کمک می کنند.”

اما برنامه‌هایی مانند طرح غذای ظهر هند، که روزانه بیش از 100 میلیون کودک مدرسه‌ای را تغذیه می‌کند، اغلب در تحلیل‌های هزینه و فایده کوتاهی می‌کنند، زیرا برنامه‌های دیگر به عنوان روشی کارآمدتر برای بهبود نتایج آموزشی دیده می‌شوند.

مورد PEPFAR درس دیگری نیز دارد: گاهی اوقات سیاست مهمتر از اقتصاد است.

حوزه انتخابیه برای درمان ایدز شامل گروه های انجیلی با نفوذ سیاسی زیادی در حزب جمهوری خواه بود. تماس فرانکلین گراهام در کنار بونو احتمالا جلب توجه دولت بوش را آسان‌تر کرده است، اما هزینه‌های سیاسی صرف پول دولت ایالات متحده برای یک برنامه عظیم جدید کمک‌های خارجی را نیز کاهش می‌دهد.

در اصطلاح علوم سیاسی، نجات جان بیماران HIV-AIDS «برجستگی» بهتری داشت: فعالان از نظر عاطفی با هدف ارتباط برقرار می‌کردند و آن را برای آنها در اولویت قرار می‌دادند.

تجربه حکایتی من قطعاً این را ثابت می کند: من در آن دوران دانشجو بودم و مناظره های پرشور زیادی را در بین همکلاسی هایم در مورد بهترین روش برای درمان مردم در کشورهای فقیر به یاد دارم. من مطمئن هستم که اگر از آنها خواسته می شد، همه آنها از اقدامات پیشگیرانه نیز حمایت می کردند، اما انرژی آنها در اینجا متمرکز نبود. بخش اعظم هیجان و فوریت مردم معطوف به دریافت دارو به افرادی بود که در غیر این صورت می‌میرند. این احساس یک اورژانس بود.

بنابراین شاید درس بزرگ‌تر در اینجا این است که سیاست، در نهایت، از سیاست جدا نیست. و این بدان معناست که هزینه ها و منافع سیاسی اغلب بر هزینه های اقتصادی غلبه می کند – حتی زمانی که ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد.


از اینکه مشترک هستید متشکرم

نسخه های گذشته خبرنامه را اینجا بخوانید.

اگر از مطالبی که می خوانید لذت می برید، لطفاً آن را به دیگران توصیه کنید. آنها می توانند در اینجا ثبت نام کنند. همه خبرنامه های مختص مشترکین ما را اینجا مرور کنید.